به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، این روزها جنجالها بر سر اینکه سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بالاخره به کجا ختم خواهد شد، داغ است. «دونالد ترامپ» و شمار زیادی از همحزبیهایش در کنگره معتقدند که تخلفات گستردهای در انتخابات رخ داده، اما «جو بایدن» مشغول معرفی اعضای کابینه و دولتش است.
در تازهترین تحول و با وجود این که مجمع گزینندگان انتخابات آمریکا یا الکترال کالج (Electoral college)، جو بایدن نامزد حزب دموکرات را رسماً بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا انتخاب کرد، یکی از مشاور ارشد کاخ سفید از تلاش متحدان ترامپ برای فرستادن گروهی از الکتورهای «جایگزین» به کنگره برای تغییر نتیجه انتخابات خبر داد و گفت ستاد ترامپ تا روز تحلیف بایدن، برای تغییر این نتیجه نادرست فرصت دارد.
با این حال، سرانجام این انتخابات هر آنچه که باشد، درهمآشفتگیهای بروز کرده در آن از نگاه بسیاری از تحلیلگران یکی دیگر از نشانههای بحرانی است که از سالها پیش در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آمریکا آغاز شده و هژمونی ایالات متحده در جهان و به موازات آن نظم جهانی پساجنگ در دنیا را در برابر چالشهای جدی قرار داده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
آمریکا شاید هیچگاه- آنطور که پدران بنیانگذارش ادعا میکردند- کشور «استثنایی» نبود اما رویدادهای داخلی این کشور و به خصوص مسائل انتخابات فعلیاش به سمتی پیش میروند که میتوان گفت دیگر دولت نرمال هم نیست. «دونالد ترامپ» و اقداماتی که او در دوران حضورش در قدرت انجام داد فاصلههای زیادی با اقدامات نرمال یک رئیسجمهور در هر کشور دنیا داشت، با این حال، هیچیک از آنها موجب نشد که او نزدیک به نیمی از رأی مردم کشورش را به دست نیاورد.
بحرانهایی که ترامپ تشدید کرد
ترامپ در دوران ریاستجمهوری 4 سالهاش، تمامی بنیانهای نظم بینالمللی لیبرال را که پس از جنگ جهانی دوم از سوی ایالات متحده در جهان بنا نهاده شد به چالش کشید. او به عنوان مثال، به عضویت آمریکا در توافق همکاری تجاری پاسیفیک پایان داد و تهدید کرد که توافق تجاری نفتا را پاره میکند؛ تعرفههای تجاری برای متحدان واشنگتن را افزایش داد و بدون توجه به درخواست متحدان اروپایی آمریکا از معاهدههای آب و هوایی پاریس، برجام و سازمان جهانی بهداشت خارج شد. سطح تعهدات آمریکا به ناتو را به چالش کشید، از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا حمایت کرد و آشکارا اعلام کرد که اعتقادی به سازمانهای بینالمللی ایجادشده پس از جنگ جهانی دوم ندارد.
در عرصه سیاست داخلی هم اقدامات او بحرانهای انباشتهشده از سالهای قبل را تشدید کرد. ترامپ که به قدرت رسیدنش در آمریکا خود برآمده از تنشها و اختلافات نژادی در آمریکا بود از هر فرصتی برای دامن زدن به این تفرقهها استفاده کرد. اوج شکافهای جامعه آمریکا بعد از کشته شدن «جورج فلوید» به دست پلیسی سفیدپوست نمایان شد و ترامپ به جای محکوم کردن نژادپرستی، به فعالیتهای اعتراضی جنبش «زندگی سیاهپوستان مهم است» حمله کرد و معترضان را به تیراندازی تهدید کرد.
هنگام شیوع کرونا، علمستیزی ترامپ و مدیریت ضعیف او در کنار عوامل زیرساختی دیگری مانند ساختار بهداشتی-درمانی ضعیف آمریکا و اختلافات طبقاتی گسترده در این کشور موجب شد واشنگتن در صدر کشورهای درگیر بحران در دنیا قرار گیرد تا تصویر مطلوب و آرمانی که دولتهای مختلف آمریکا طی چندین و چند دهه تلاش کرده بودند از طریق صرف هزینههای هنگفت در زمینه دیپلماسی عمومی در اذهان جهانیان بسازند با چالشی مهم مواجه شود.
سیاستهای ضد مهاجرتی ترامپ و تصاویر پخششده از نگهداری کودکان مهاجر در قفس برای آنهایی که با قصههای جامعه مبتنی بر ارزشهای «رویای آمریکایی» به خواب رفته بودند به منزله زنگ بیدارباش عمل کرد و از طرف دیگر مرجعیت اخلاقی خودخوانده آمریکا برای موعظه سایر کشورها در زمینههای حقوق بشر و احترام به کرامت انسانها را عریانتر از همیشه زیر سوال برد و از اینگونه شعارها اعتبارزدایی کرد. حمایت از شکنجه و سرکوب معترضان، صدور حکم عفو برای متهمان جنایتهای جنگی، دامن زدن به تفرقههای نژادی و حمایت از خشونت پلیس و غیره سیاستهای دیگری از ترامپ هستند که در همین راستا قابل تفسیرند.
برگزاری انتخابات و روزهای پس از آن هم حاوی خاطرات خوشی برای آنها که دل در گرو حفظ نظم جهانی لیبرال به رهبری آمریکا داشتند نبود. در نخستین روزهای پس از انتخابات کاربران فضای مجازی فیلمهایی از تجمع مخالفان ترامپ (که برخیاز آنها مسلح بودند ) در ایالت «آریروزنا» پخش میکردند که فریاد میزدند «رایها را بشمارید.» در همان حال، در میشیگان»، طرفداران ترامپ فریاد میزدند: «شمارش آرا را متوقف کنید.»
روز 5 نوامبر شبکههای تلویزیونی آمریکا، بعد از آنکه ترامپ اظهاراتی درباره وقوع تقلب در انتخابات آمریکا مطرح کرد پخش سخنان او را قطع کردند. با این حال، در همین دوران ریاستجمهوری ترامپ بود که آشکارتر از هر زمان دیگر مشخص شد که رسانههای آمریکا بر خلاف تصویری که از خود به عنوان رکن چهارم دموکراسی ساختهاند شرکتهایی تجاری هستند که در راستای تأمین منافع بخش کوچکی از اربابان زر وزور، خبر «میسازند» و بنگاههای نظرسنجی به جای سنجش نظرات عموم، نظرسازی میکنند.
مخلص کلام آنکه، دوران ریاستجمهوری 4 ساله دونالد ترامپ به تحولاتی در عرصه جهانی که از سالها قبلتر آغاز شده بود سرعت بخشید تا جایی که برخی از مقامها و رسانههای غربی به ورود دنیا به مرحلهای که دیگر آمریکا رهبر آن نیست اعتراف کردهاند. انتخابات آمریکا و اتفاقات پس از آن، اطمینانها در این زمینه را تقویت کرده است.
چند روز پیش اندیشکده انگلیسی «کانورسیشن»، با اشاره به تحولات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نوشته است: «احساس آشکاری وجود دارد که نظم بینالمللی ساختهشده توسط آمریکا با گامهای آهسته اما استوار در حال فروپاشی است و منشأ این تحول نه یک تهدید موجودیتی خارجی بلکه بحرانهای موجود در قلب این سرزمین است. اگر بخواهیم از کارل مارکس وام بگیریم باید گفت که به نظر میرسد نظام انتخاباتی آمریکا، گورکنهایش را با دستهای خودش ساخته است.»
در میان رهبران دنیا، «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خردادماه سال جاری به صراحت اذعان کرد که دنیا در حال نظاره اتمام سیستم تحت رهبری آمریکا است. بورل روز 6 خرداد گفت: « «تحلیلگران مدتهاست درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت میکنند. این اکنون در مقابل چشمان ما اتفاق میافتد.» بورل گفت بحران شیوع کرونا نخستین بحران بزرگ در دهههای اخیر است که رهبریت آمریکا نقشی در آن ندارد.
آیا بایدن میتواند روند افول را تغییر دهد؟
اما برای آن گروه از طرفداران نظم بینالمللی لیبرال که این بحرانها را صرفاً نتیجه روی کار آمدن ترامپ میدانستند و امیدوار بودند که با روی کارآمدن یک رئیسجمهور «گلوبالیست» مانند «جو بایدن» همه چیز به روال سابق بازخواهد گشت این انتخابات، همانطور که انتظار میرفت پیام امیدوارکنندهای در برنداشت.
دونالد ترامپ، علیرغم داشتن کارنامهای ضعیف در داخل و سرعت بخشیدن به روند افول آمریکا در دنیا، 74 میلیون، یعنی بیشتر از بسیاری از روسای جمهور سابق آمریکا رأی آورد و این یعنی اینکه اثر او بر روند سیاست آمریکا تازه آغاز شده است.
اهمیت این مسئله به اندازهای است که «باراک اوباما»، رئیسجمهور سابق آمریکا هم در پیام تبریک خود برای پیروزی بایدن از پیام این انتخابات، ابراز نگرانی کرده بود: ««آنچه این اتفاقات به ما میگوید این است که ما عمیقاً دچار چنددستگی هستیم. اگر قرار باشد که هریک از ما بر اساس مجموعه آمارها و اطلاعات کاملاً متفاوت از یکدیگر کار کنیم، شرایط برای دموکراسی ما بسیار دشوار خواهد شد و این مرا نگران میکند.»
شمار تحلیلگرانی که میگویند دوران ریاستجمهوری ترامپ در دهههای پیش رو بر ادراک دنیا از سیاستهای کلی ایالات متحده آمریکا سایهگستر خواهد بود، کم نیستند. یک دیپلمات غربی چند وقت پیش در گفتوگو با روزنامه «فایننشالتایمز» گفت: «اروپاییها به یک آمریکای قدرتمند نیاز دارند، اما تصور بازگشت همه چیز به روال قبل از انتخاب ترامپ، سادهلوحانه مینماید.»
«ربکا لیسنر»، استادیار «کالج جنگ نیروی دریایی» آمریکا یکی دیگر از تحلیلگرانی است که گفته آثار سیاست خارجی ترامپ بعد از او همچنان ماندگار خواهد بود. این استاد دانشگاه به فایننشالتایمز گفت تصمیمهای ترامپ در خارج کردن واشنگتن از این همه توافقهای بینالمللی، برای همیشه این برداشت را ایجاد خواهند کرد که روسای جمهور آمریکا نمیتوانند دولتهای ما بعد خودشان را به پایبندی به توافقات فعلی ملزم کنند و این خصوصاً با توجه به افزایش قطبیت فضای سیاست آمریکا مسئلهای بسیار قابل توجه است.
لیسنر میگوید: «عصر توافقات عمده به پایان رسید. مسئله محتمل این است که شرکای ما دیگر به آمریکا برای پایبند ماندن به تعهداتش اعتماد نکنند. حتی اگر آمریکا بخواهد سکان سنتی خودش در رهبری را بازپس بگیرد ما از این پس همیشه کشوری خواهیم بود که دونالد ترامپ را انتخاب کرد.»
در زمینه مسائل داخلی آمریکا هم او اثری بسیاری فراگیر چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم بر سیاستهای آمریکا خواهد گذاشت. چند روز پیش، «لیندسی گراهام»، عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا گفت اثر ترامپ به دلیل نفوذی که او در اثر این انتخابات در میان حزب جمهوریخواه پیدا کرده به قدری است که حمایت حزب جمهوریخواه از طرحهایی که او با آنها مخالفت کند دشوار خواهد شد.
گراهام در مصاحبه با آتلانتیک گفت: «او نفوذ زیادی روی حزب جمهوریخواه دارد. اگر او با کارهایی که بایدن میکند مخالفت کند، متحد کردن جمهوریخواهان دشوار خواهد بود. از بسیاری جهات، او یک رئیسجمهور در سایه خواهد بود.»
این متغیرها و بسیاری عوامل دیگر شواهدی هستند که میتوان بر اساس آنها نتیجه گرفت «ترامپیسم» با رفتن ترامپ احتمالاً از بین نخواهد رفت و تا چندین دهه آثارش را بر رویدادهای دنیا به جا خواهد گذاشت. زمانی، «هنری کیسینجر»، نظریهپرداز راهبردی و سیاستمدار شناختهشده آمریکایی گفت: «به نظرم، ترامپ شاید یکی از همان چهرههایی در تاریخ باشد که گاهی برای اعلام پایان یک عصر سر برمیآورند.»
نظر بدهید