به گزارش سارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، تجمل و زیباگرایی امری فطری است که خداوند در نهاد انسانها قرار داده است، اما آنچه در اسلام از آن نهی شده است، «تجملپرستی» و «اتراف» و «رفاه زدگی» و گرایش افراطی به ظواهر دنیوی و غفلت از آراستگیهای درونی و معنوی است.
این خصلت آنگاه که در مسئولان و متولیان جامعه رسوخ کند، زمینهساز بسیاری از فسادهای اجتماعی و نیز موجب بدبینی مردم جامعه نسبت به اصول اولیه نظام اسلامی میشود؛ با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار دولتها کمترین توقع مردم، دوری مسئولان از اشرافیت و تجملات بود، اما متأسفانه از همان آغازین روزها خطر اشرافیت و دنیاطلبی مسئولان نظام را تهدید کرد تا جایی که این آسیب به بخشی از قشر روحانیت نیز تسری یافت.
سیره عملی حکومت امیر مؤمنان(ع) بهترین الگو برای مسئولان یک حکومت اسلامی محسوب میشود؛ زیرا جامعه اسلام پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) با این چالش نیز مواجه شد. امام(ع) در برخورد با گرایشات کارگزاران و قضّات به سمت اشرافیگری و خیانت به بیتالمال بسیار حساس بودند و با قاطعیت برخورد میکرد. شریح قاضی از جمله افرادی بود که در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) به تجملات روی آورد و با برخورد قاطع حضرت مواجه شد.
طی این ماجرا به امام خبر دادند که شریح بن الحارث معروف به شریح قاضی خانهای به 80 دینار خرید. حضرت وی را احضار کرد و با لحن عتابگونهای شریح را از دنیاگرایی پرهیز داد. شرح متن به قرار ذیل است:
هشدار از بى اعتنایى دنیاى حرام
«به من خبر دادند که خانهاى با هشتاد دینار خریدهاى و سندى براى آن نوشتهاى و گواهانى آن را امضا کردهاند. شریح گفت: بله اى امیر مؤمنان. امام نگاه خشمآلودى به او کرد؛ و فرمود:
اى شریح به زودى کسى به سراغت مىآید که به نوشتهات نگاه نمىکند، و از گواهانت نمىپرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. اى شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشى، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست دادهاى.اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مىنوشتم که دیگر براى خرید آن به درهمى یا بیشتر، رغبت نمىکردى، آن سند را چنین مىنوشتم:
این خانهاى است که بنده اى خوار آن را از مرده اى آماده کوچ خریده، خانهاى از سراى غرور که در محلّه نابود شوندگان و کوچه هلاکشدگان قرار دارد، این خانه به چهار جهت منتهى مىشود: یک سوى آن به آفتها و بلاها، سوى دوّم آن به مصیبتها، و سوى سوم به هوا و هوسهاى سستکننده، و سوى چهارم آن به شیطان گمراهکننده ختم مىشود، و در خانه به روى شیطان گشوده است. این خانه را فریب خورده آزمند، از کسى که خود به زودى از جهان رخت برمىبندد، به مبلغى که او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنیاپرستى کشانده، خریدارى کرده است. هر گونه نقصى در این معامله باشد، بر عهده پروردگارى است که اجساد پادشاهان را پوسانده و جان جبّاران را گرفته و سلطنت فرعونها چون «کسرى» و «قیصر» و «تبّع» و «حمیر» را نابود کرده است.»
امیرالمؤمنین(ع) در این سخنان، ناپایدارى دنیا و بىاعتبارى آن را کاملاً برملا مىکند و نشان مىدهد چه اندازه مردم گرفتار غفلت و غرورند و از واقعیات دنیا دورند و به تعبیر ایشان، اگر شریح این سند اخلاقى را قبلاً مشاهده مىکرد از خرید آن خانه صرفنظر مىکرد. اما چرا امام چنین برخوردى با شریح کرد؟ آیا به راستى آن را از اموال حرام و رشوه خریدارى کرده بود؟ بعید به نظر مىرسد که امام(ع) چنین فرصتى را به قاضى کوفه داده باشد یا اینکه مىخواهد بفرماید: کسى که قاضى بر جان و مال و ناموس مردم است باید سادهزیستى را پیشه کند و الگوى مردم در این قسمت باشد. (پیام امام امیرالمؤمنین(ع) شرح نهجالبلاغه آیتالله مکارم)
عبرت از گذشتگان
امام علی(ع) در ادامه سخنان خویش، شریح قاضی را دعوت به عبرت از گذشتگان کرد و فرمود:
آنان که مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند و آنان که قصرها ساخته و محکمکارى کردند، طلاکارى کرده، و زینت دادند، فراوان اندوختند و نگهدارى کردند و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند، همگى آنان به پاى حسابرسى الهى و جایگاه پاداش و کیفر رانده مىشوند؛ آنگاه که فرمان داورى و قضاوت نهایى صادر شود «ِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُون؛ پس تبهکاران زیان خواهند دید»(غافر78). بر این سند گواهى دهد عقلى که از اسارت هوا خارج شده، و از وابستگىهاى دنیا سالم مانده باشد.
اما این هشدارها و پندهای امیرالمؤمنین(ع) در دل قساوتزده شریح اثری نداشت. تداوم دنیاپرستی و مالدوستی شریح، او را تا جایی رساند که حکم قتل امام حسین(ع) را صادر کرد.
منبع: تسنیم
نظر بدهید