به گزارش سارنا به نقل از الف:
هر فردی بر اساس طرحوارههای ذهنی خود و چهارچوبهای بناشده و ترسیم شدهاش، واقعیات پیرامونی را تفسیر میکند و حتی تنفس در فضای سیاست و کنش سیاسی که یکی از لوازم اصلی آن، حرکت در مسیر واقعگرایی است و غلبه آن بر تمایلات ذهنی فردی ضرورت دارد هم از این امر مستثنی نیست.
با این مقدمه کوتاه به بررسی و نقد اظهارات اخیر علی مطهری میپردازیم. مطهری حادثه شورش واگنرها علیه دولت روسیه را هشداری به روسگراهای دروننظام میداند و تاکید دارد که منافع مردم ایران را به منافع روسیه گره نزنند و خود را از ماجرای اوکراین کنار بکشند. او هشدار داده که روسیه تکیهگاه محکمی نیست و توصیه کرده که این افراد به سیاست «نه شرقی، نه غربی» بازگردند.
و اما چند نکته مختصر:
1- از علی مطهری به عنوان فردی که همواره در دامان افراط و تفریط نیفتاده و سعی بر اتخاذ مواضع عقلانی داشته، این اظهارات کمی عجیب است. او به عنوان سیاستمدار قطعاً میداند که ایران هیچگاه برای تامین منافع خود، متوسل به دیگر کشورها نشده و آنان را تکیهگاه قرار نداده؛ چه شرق و چه غرب.
ایران سعی در بهرهبرداری از تحولاتجهانی برای کسب منافع خود داشته و این دقیقاً مصداق واقعگرایی و عقلانیت در نظام بینالملل است. حتی در مقاطعی و در خلال تحولات منطقه، موارد متعددی بوده که ایدئولوژیکترین بخشهای نظام برای رسیدن به مقاصد مشترکی که با آمریکا وجود داشته، به همکاری با این کشور روی آوردهاند. پس واضح است که از قضا بر خلاف تبلیغات منفی در خصوص غلبه ایدئولوژی بر مسائل دیگر در سیاستخارجی کشورمان، ایران نگاهی پراگماتیک به تحولات بینالملل دارد.
۲- ایران در دامان خود نه روسگرا پرورش داده و نه چینگرا؛ گفتمان نگاه به شرق هم که در سالهای اخیر در فضای سیاسی کشور رواج یافته، ناشی از تحولات و نظم محتملی است که در دهههای آینده و با محوریت شرق پدیدار خواهد شد و فرصتی است برای ایفای نقش ایران و کسب جایگاه در نظم احتمالی آینده و این هیچگونه ارتباطی با شیفتگی به روسیه و چین ندارد.
بر خلاف دیدگاه ایشان در خصوص دست برتر روسگراها -که اساساً این طیف وجود خارجی ندارد- این هژمونی غربگراهای ایرانی است که جلوه پررنگی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد؛ نارسیستهای وطنی که ساعتشان به وقت واشنگتن تنظیم میشود و رویای زعامت کدخدای جهانی بر این کشور را دارند.
۳- پرواضح است که ایران فعالیتی در جنگ اوکراین ندارد که اگر اینگونه بود شکست قطعی زلنسکی و ناتو، زودتر از آنچه که شاهد خواهیم بود، به وقوع میپیوست. اما با فرض صحت ادعای علی مطهری و تصور دخالت ایران در جنگ اوکراین، این اقدام کاملاً در راستای تامین امنیت و منافع ملی است. هم به لحاظ وابستهکردن قدرتی چون روسیه به ایران، هم به لحاظ مقابله با نفوذ ناتو در منطقه و هم عرضاندام مقابل غرب برای پشتوانهسازی در مذاکرات.
این واقعیتی غیرقابل انکار و حتی منطق نهفته روابط بینالملل است که کشورها با پشتوانه و قدرت موجود در میز مذاکره موفق میشوند که اگر غیر از این باشد، فرجام مذاکرات به توافقات یکطرفهای چون برجام تبدیل خواهد شد؛ همان برجامی که از قضا او علاقه وافری به آن دارد و همچنان احیایش را با تصوراتی انتزاعی چون تنشزدایی انتظار دارند. باید مراقب بود که نگاه مثبت مطهری و سیاسیون دیگر به آمریکا، آنان را به «پارانویا» مبتلا نکند. او باید پردههای حجاب را کنار بزند و واقعیات عینی را بر تمایلات ذهنی خود دیکته کند.
سعید ونکی
نظر بدهید